سال ۸۵ ایده و طرح پرورش بوقلمون صنعتی به ذهنم رسید، همراه خواهرم به دنبال اجرای آن رفتیم. در منطقهی گیلان، هرچند که هیچ فردی به صورت رسمی و مجاز این کار را انجام نمیداد، اما از طریق یک شماره تماس که روی بستهبندی گوشت بوقلمون دیده میشد، موفق به پیدا کردن یک پرورشدهنده محلی در شهر رشت شدیم. در اولین مرحله، شصت جوجه را به خانهمان آوردیم و آنها را در پارکینگ بزرگ خانه پرورش دادیم. متأسفانه، پس از فروش باضرر مواجه شدیم. نقاط ضعف و علل ضرر شناسایی ودر دور دوم اقدام به تهیه ۲۰۰ عدد جوجه ی روزه کردیم. در این مرحله، تصمیم به خرید دانههای مورد نیاز برای جوجهها گرفتیم. اما براثر بیاحتیاطی و عدم تجربه، متأسفانه مزرعهی ما به آتش کشیده شد. با این وجود، این موضوع باعث تقویت عزم و اراده ما شد و ما از مواجهه با چالشها بینیاز نشدیم. با گرفتن وام، یک فضای کوچکتر برای ادامهی کار ساختیم و فعالیتهای خود را ادامه دادیم. بعد از ازدواج، همسرم و من به ادارهی این مزرعه پرداختیم و با لطف خداوند، چندین نفر مستقیماً و غیرمستقیم در اینجا مشغول به کار هستند.